خانه سالمندان محسنی اراک    (انجمن آلزایمراستان مرکزی)

خانه سالمندان محسنی اراک (انجمن آلزایمراستان مرکزی)

گزارش ازانجمن آلزایمرخیریه امام جواد(ع) استان مرکزی حامی سالمندان آلزایمری ،بیماران روانی مزمن ،فرزندان بی سرپرست دختروپسر(ایتام)
خانه سالمندان محسنی اراک    (انجمن آلزایمراستان مرکزی)

خانه سالمندان محسنی اراک (انجمن آلزایمراستان مرکزی)

گزارش ازانجمن آلزایمرخیریه امام جواد(ع) استان مرکزی حامی سالمندان آلزایمری ،بیماران روانی مزمن ،فرزندان بی سرپرست دختروپسر(ایتام)

اردوی بوشهر

دوشنبه 5 فروردین ماه بود که ساعت 7صبح به خانه پسران ثامن رفتم وپسران آماده سفر بودند،همه لباس پوشیده ، ساکهای خود رابسته ومخصوصا علی تاج آبادی اینطورکه خودش می گفت تمام شب را بیدار بوده وموتورش رابازکرده بود تا بتواند توصندوق اتوبوس جاسازیش کنه تا بتونه توبوشهرازش استفاده کنه بچه ها سوارشدندو حرکت کردیم به سمت خانه دختران  رضوان.لبخند

 همه دختران هم منتظربودند به محض زنگ زدن بسیارمرتب با ساکهای بسته ولباس پوشیده بیرون آمدند وساکها رو در ماشین قراردادیم ،همه دختران  منتظر همچین روزی بودند وروز عید موقع سال تحویل که خونه شون بودیم بارها می پرسیدن عمو کی می رویم بوشهر ،بالاخرهمه سوارشدن وراه افتادیم  .خیال باطل

رفتیم  تا ازخمین - گلپایگان - خوانسار وآنجا درامامزاده  پیاده شدیم واستراحتی کردیم وبچه ها هم چیزی خوردن حرکت کردیم به سمت شهرکرد -بعد  یاسوج ورفتیم ستاد مهمانان نوروری آموزش وپرورش که قبلا صحبت شده بود وازستاد به ما مدرسه ای دادند تا شب را آنجا سپری کنیم ولی متاسفانه  هم ازما پول گرفتن وهم نسبت به پارسال جای خوبی به ما ندادن واجبارا دوکلاس  با یک موکت وبدون پتو ودرحاشیه شهر دراختیار ما گذاشتن ،قبل ازاینکه به مدرسه برویم ترتیب یک شام خوب رادادم که لااقل بچه ها زیاد ناراحت نشوند وبعد درمدرسه  مستقر وطفلک بچه ها آنقدر خسته بودند که تا صبح راحت خوابیدند ولی صبح زود برنامه چای وصبحانه  را ردیف کردم تا بین راه صبحانه را بخوریم وساعت 8 ازیاسوج بیرون زدیم 


 به سمت بوشهرحرکت کردیم دربین راه کناررودخانه زیبایی استراحتی کردیم دوباره ادامه دادیم و رسیدیم به بوشهر ، هوا در طول مسیر صاف بود ولی خود بوشهر که رسیدیم هوا کاملاً بهاری و هیچ خبری آلودگی هوانبود.لبخند

به محض ورود به بوشهر دنبال غذا رفتیم وساندویچ برای همه سفارش دادیم بعد رفتیم به طرف ستاد مهمانان نوروزی آموزش وپرورش ومسئول ستاد آقای برزگری که قبلا هماهنگ شده بود وایشان باروی باز ودواتاق خوب با امکانت کامل از دانشگاه فرهنگیان بنت الهدی صدردراختیار ما گذاشتند ومسئولین مدرسه هم دوتا اتاق خوب  کنارهم یکی برای پسران ویکی هم برای دختران دراختیار ماقراردادند، باخوشحالی از رسین سالم بچه ها -ماشین خداروشکرکرده ورفتم دنبال غذا برای شب وبقیه مدتی که می بایست آنجا بمانیم"

کلاً بوشهر رو با دریا میشناسن وهمه که به بوشهر میان حتما روزی یکی ،دوباری کناردریا می روندقلب

خلاصه اینکه رسیدیم بوشهر ، بچه ها از خوشحالی نمیدونستن چیکار کنن ، می دویدن توی هال و صدا میزدن و بازی می کردن " لبخند

 بعدازاستراحت چون راننده خسته راه بود  بچه ها را پیاده به کناردریا بردیم و3ساعتی رو آنجا  تو آب رفتند وباری کردن وخوش بودن و9/5 شب برگشتیم وبا یکی ازبچه ها رفتیم دنبال شام خوراک مرغ گرفتیم وشب اول بچه ها اکثراسریع خوابیدن  نیشخند 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد