خانه سالمندان محسنی اراک    (انجمن آلزایمراستان مرکزی)

خانه سالمندان محسنی اراک (انجمن آلزایمراستان مرکزی)

گزارش ازانجمن آلزایمرخیریه امام جواد(ع) استان مرکزی حامی سالمندان آلزایمری ،بیماران روانی مزمن ،فرزندان بی سرپرست دختروپسر(ایتام)
خانه سالمندان محسنی اراک    (انجمن آلزایمراستان مرکزی)

خانه سالمندان محسنی اراک (انجمن آلزایمراستان مرکزی)

گزارش ازانجمن آلزایمرخیریه امام جواد(ع) استان مرکزی حامی سالمندان آلزایمری ،بیماران روانی مزمن ،فرزندان بی سرپرست دختروپسر(ایتام)

ساخت شهرک جانبازان

بسیاری از جانبازان شهر تهران به خوبی به یاد دارند که سه سال پیش مسئولان از ساخت شهرکی متناسب با ویژگی‌های جانبازان خبر دادند. از آن زمان تاکنون نه تنها خبری از ساخت این شهرک نشد بلکه به نظر می‌رسد این طرح نیز مانند بسیاری از طرح‌های شهری پس از هیاهوی رسانه‌ای به فراموشی سپرده شد تا امروز که دیگر کسی به سختی از جزئیات و ویژگی‌های شهر اطلاعاتی را به یاد می‌آورد. 

ادامه مطلب ...

ارمنستان 2

بادوستان درارمنستان در یکی ازتفریحگاهها ی ایروان تابستان ۲۰۰۹ :

ارمنستان

گلی بسیار زیبا درکوه آراگاتس ارمنستان ۲۰۰۹

سالمندان اراک

  • سلامتیِ اونایی که روزِ تعطیلشون رو با سر زدن به آدمایِ تنها تو کنجِ خونه سالمندان شروع میکنن... ♥

حکایت

حکایت شده : " زنی درنزد شوهر از مادر شوهر پیرش شکایت کرد وگفت نمی توانم مادرت را تر وخشک کنم باید ازمیان من واو یکی را برگزینی . پسر همسرش را انتخاب کرد و قول داد مادرش را به بیابانی برده ودر آنجا رها کند . آنگاه مادر پیر وناتوان را به دوش کشید و روانه شد . در بیابانی می رفت که ناگهان پایش به سنگی خورد و آخی گفت . مادر نالید : جانم پسرم .قربون پات برم .

گونه ای دیگر : " پسر به خشم آمد و شکم مادر را دریدو قلبش راکند وبه راه افتاد تا قلب را جلو گرگان بیفکند . می رفت که پایش به سنگی خورد وآخی گفت ازقلب صدایی برآمد: « جانم پسرم . قربون پات برم » 

آلزایمر

  • یه روز ما هم پیر می شویم ومعلوم نیست که آلزایمر نگیریم 

ساخت شهرک معلولین عابد دراراک

  1. امروز 22بهمن 91 ساعت 3بعدازظهر کناراتوبان فراهان 500متری مشهدمیقان اراک تابلو موسسه خیریه جامع معلولین عابد توسط اعضای هیات موسس وهیات امنا ء نصب شد

    زارعی یکی ازاعضای هیات موسس ومدیره گفت : 6هزارمترزمین این موسسه را آقای کاظمی کرهرودی که س...اکن آزادمرزآباد می باشند به این موسسه اهدانموده ونیکوکاران عزیزی هم قول اهدا زمین بیشتر داده اند که بزودی شهرک معلولین دراین زمین احداث خواهدشد .
    وی درادامه گفت: 6انجمن نا شنوایان-آسیب های نخاعی -معلولین -آلزایمر -عقب ماندگان ذهنی ونابینایان با 24000مددجو بصورت مشترک ومشارکتی وتحت یک موسسه برای اولین بار درکشور اقدام به این امرنموده وهدف اصلی از این اقدام ساخت شهرکی است برای معلولین که دراین شهرک تمام امکانات برای زندگی معلول پیش بینی شده ازجمله خوابگاه های سوییتی که دونابینا-دوروانی مزمن ویا دومعلولی که الان بالای 40سال سن دارند بتوانند با حمایت انجمنها زندگی کنند.
    مدیرعامل آنجمن آلزایمرگفت :دراین شهرک کارگاههایی برای کار این عزیزان وسالن ورزشی -پارک وتفریحگاه-درمانگاه - فیزیوتراپی و..... پیش بینی شده وازهمه خیرین ونیکوکاران ومسئولین تقاضا داریم که مارا یاری نمایند.ادامه ...
    نگاره: ‏امروز 22بهمن 91 ساعت 3بعدازظهر کناراتوبان فراهان 500متری مشهدمیقان اراک تابلو موسسه خیریه جامع معلولین عابد توسط اعضای هیات موسس وهیات امنا ء نصب شد

زارعی یکی ازاعضای هیات موسس ومدیره گفت : 6هزارمترزمین این موسسه را آقای کاظمی کرهرودی که ساکن آزادمرزآباد می باشند به این موسسه اهدانموده ونیکوکاران عزیزی هم قول اهدا زمین بیشتر داده اند که بزودی شهرک معلولین دراین زمین احداث خواهدشد .
وی درادامه گفت: 6انجمن نا شنوایان-آسیب های نخاعی -معلولین -آلزایمر -عقب ماندگان ذهنی ونابینایان با 24000مددجو بصورت مشترک ومشارکتی وتحت یک موسسه برای اولین بار درکشور اقدام به این امرنموده وهدف اصلی از این اقدام ساخت شهرکی است برای معلولین که دراین شهرک تمام امکانات برای زندگی معلول پیش بینی شده ازجمله خوابگاه های سوییتی که دونابینا-دوروانی مزمن ویا دومعلولی که الان بالای 40سال سن دارند بتوانند با حمایت انجمنها زندگی کنند.
مدیرعامل آنجمن آلزایمرگفت :دراین شهرک کارگاههایی برای کار این عزیزان وسالن ورزشی -پارک وتفریحگاه-درمانگاه - فیزیوتراپی و..... پیش بینی شده وازهمه خیرین ونیکوکاران ومسئولین تقاضا داریم که مارا یاری نمایند.‏

زندگی

     زندگی زیباست، زشتی‌های آن تقصیرماست


                                              در مسیرش هر چه نا زیباست آن تدبیر ماست


      زندگــی آب روان است، روان می‌گــذرد


                                    آنچه تقدیر من و توست، همان می‌گــذرد


خانه سالمندان

زمان به خاطر هیچ کس توقف نخواهد کرد

رفتن به خانه ی سالمندان خوب تا حالا نرفته بودم ...

خوبه که ما ادم ها با واقعیتهای جامعه اشنا بشیم همه ادم ها مثل هم نیستن و خیلی از اونها هم شاید دلشون نمیخواسته والدینشون رو تنها بذارن ولی ای کاش هیچوقت اینکارو نمیکردن رفتن و دیدن اونها خوب بود ولی یه جورهای هم دل بزرگ میخواد که بتونه جلوی سرازیر شدن اشکها تو بگیری که مبادا یکیشون ببینه و ناراحت بشه ۴تا اتاق بود که مخصوص خانم ها بود البته ما فقط این قسمتاشو دیدیم خانم های که واقعا از قیافه هاشون معلوم بود روزی برای خودشون خانمی کرده بودن و حالا به ناچار روی تخت نشستن و هیچ کاری ازشون بر نمیاد و حتی خانواده هاشون سالی یه بار هم بهشون سر نمیزنن و تنها تفریح شون بازدید کردن سالی به ۱۰ماه ما ادم ها و دیدن تلویزیونه واقعا چراااااااااااا باید اینجوری بشه خانم های خوش صحبت هم توشون بودن که از دیدن ما خیلی خوشحال شدن و کلی دعا میکردن واسمون خانم های هم بودن که با کسی صحبت نمیکردن و فقط نگاهت میکردن و هر چند لحظه ی شاید لبخندی روی لباشون بیومد و به ما خوش امد میگفتن بعضی هاشون از تنهایی هاشون توی یه اتاق بسته میگفتن و میگفتن اینجا محاصره شدن و اسیرن و مسئولین اونجا میگفتن که اونا حتی بیرون از محوطه هم نمیرن و فقط توی راهرو واتاقاشون هستن چند تاشون گریه میکردن و ما واقعا دلیل گریه هاشون رو نمیدونستیم و یکیشون میگفت چرا برادرم نیومده ...رفتن به این مکان تجربه ای بود واسه خودش یکیشون خود به خود دست میزد و میرقصید بعد یهو میزد زیر گریه  متاسفانه مسئولین نذاشتن عکس بگیرم گفتن نمیشه ممنوعه خیلی ناراحت شدم کاش میتونستم یدونه عکسو بگیرم بعد رفتم پیش بابابزرگا روحیه قویتری داشتن من باهاشون راحت تر بودم میگفتن که خانواده ما شما هستین ما خانواده ی نداریم و انتظاری هم از کسی نداریم یکیشون میگفت من پفک میخوام و من هم نداشتم که بهش بدم و یکی از مسئولین اومد گفت که براش ضرر داره بهش ندید اونم در جواب گفت من چه کار بدیش دارم میخوام اخه ی عزیزم خیلی دلم سوخت خدایا هیچ کس رو محتاج کسی نکن این افراد سالمند محتاج دیدن بچه هاشون هستن و اونا این انتظار رو از اونا گرفتن شاید این جور فرصت ها کمتر پیش بیاد که بری خوب من با تعداد زیادی از دوستان رفته بودم گروهی بودن خودش این روحیه رو بهت میده که بتونی جو رو تحمل کنی مرسی از همه نظرهای خوشگلتون تو این چند روز


خاطره ای عبرت آموز

  با خاطرات سالمندان

 

غرق در افکار دور ودراز به سر می برد ،  برروی ویلچر نشته ودر فکر فرورفته است . وقتی با صدا زدن نامش او را از دنیای افکار دور ودرازش بیرون می آوری با لبخندی گرم ومهربان از حضورت استقبال می نماید وبا شوخ طبعی خاص خودش با تو سخن می گوید و جویای احوالت می شود .وقتی از خاطرات زندگی اش می پرسی ، با آهی که از دل بر می آورد می توانی حدس بزنی که روزگار با نا ملایمات خود او را بسیار آزرده است . 77 ساله است وبیش از 10 سال است که ساکن خانه سالمندان می باشد . داستان زندگی خود را اینگونه شرح می دهد
:


ادامه مطلب ...