با خاطرات سالمندان
غرق در افکار دور ودراز به سر می برد ، برروی ویلچر نشته ودر فکر فرورفته است . وقتی با صدا زدن نامش او را از دنیای افکار دور ودرازش بیرون می آوری با لبخندی گرم ومهربان از حضورت استقبال می نماید وبا شوخ طبعی خاص خودش با تو سخن می گوید و جویای احوالت می شود .وقتی از خاطرات زندگی اش می پرسی ، با آهی که از دل بر می آورد می توانی حدس بزنی که روزگار با نا ملایمات خود او را بسیار آزرده است . 77 ساله است وبیش از 10 سال است که ساکن خانه سالمندان می باشد . داستان زندگی خود را اینگونه شرح می دهد
: